printlogo


تیشه سودجویی به ریشه «چریش»

«چریش»، گیاهی که برای مردمان این خطه فقط یک سبزی نیست؛ بخشی از خاطرات کودکی، سفره مادربزرگ، سنت آشپزی محلی و عطری آشنا در کوچه‌باغ‌های روستایی‌ است، اما این گیاه  این روزها در سایه بی‌توجهی و طمع برخی، آرام‌آرام رو به نابودی می‌رود

​​​​​​​
استان خراسان شمالی، رویشگاه گونه های متنوع و منحصر به فرد گیاهان دارویی و خوراکی است که طرفداران بسیاری هم دارد؛ «چریش»، یکی از این سبزی های مطبوع و خوشمزه کوهی است. هر بوته گياه چریش چندين برگ دارد كه مانند سبزي تره، قسمت انتهايي آن در غلافي سفيدرنگ پيچيده شده‌ است. گياه چريش در فصل بهار در سبزی فروشی ها و پیاده روها عرضه مي شود. مردم خراسان شمالی به خصوص روستاييان با استفاده از اين گياه، آشي موسوم به آش چريش و ناني به نام نان چريشي درست مي‌كنند. آش چريشي مخلوطي از حبوبات، بلغور و گياه چريش است و نان چريشي نيز با استفاده از خمير، زردچوبه، سيب زميني، پياز، روغن حيواني و گياه چريش در تنور پخته مي‌شود. ایرنا نوشت: بهار که می‌رسد، کوه‌ها بیدار می‌شوند، باد ملایم دامنه‌ها را نوازش می‌دهد و سبزی تازه‌ای به نام چریش در کوه های خراسان شمالی از دل خاک سر برمی‌آورد. دره‌های راز و جرگلان، دامنه‌های شاه‌جهان اسفراین، ارتفاعات گلیل شیروان و کوه‌های سالوک و شوقان در فروردین و اردیبهشت صحنه‌ای می‌شوند برای رویش این گیاه که در دل مردمان منطقه عزیز است اما همین طبیعت زیبا، هر ساله میزبان انسان‌هایی می‌شود که با کیسه‌های بزرگ و نگاهی پر از سودجویی آمده‌اند نه برای دیدن، که برای بردن! چریش، گیاهی که برای مردمان این خطه فقط یک سبزی نیست، بخشی از خاطرات کودکی، سفره مادربزرگ، سنت آشپزی محلی و عطری آشنا در کوچه‌باغ‌های روستایی‌ است، اما این گیاه دوست‌داشتنی، این روزها در سایه بی‌توجهی و طمع برخی، آرام‌آرام رو به فراموشی و نابودی می‌رود. چریش برای مردمان محلی نامی آشناست، هنوز هم در برخی خانه‌ها، دیگ‌های آش چریشی روی اجاق‌های هیزمی می‌جوشند؛ ترکیبی از بلغور، حبوبات و چریش تازه. نانی هم هست به نام نان چریشی که در تنورهای سنتی با آرد، زردچوبه، سیب‌زمینی و روغن حیوانی پخته می‌شود. عطر این نان‌ها هنوز در برخی روستاها می پیچید، اما پشت همین رایحه دلنشین، صدای خرد شدن ریشه‌های این گیاه زیر پاهای سودجویان شنیده می‌شود. چریش از داروخانه طبیعت آمده؛ برگ، پوست و دانه‌اش همه شفاست، از درمان گال و اگزما تا کاهش اضطراب و کمک به دیابت و حتی جلوگیری از ریزش مو در دل چریش نسخه‌های زیادی پنهان است. اما چه سود، وقتی بوته‌هایش به جای آن‌که چیده شوند از ریشه بیرون کشیده می‌شوند؟ وقتی طبیعت فرصت احیا نمی‌یابد و زخم برداشت‌های بی‌رحمانه هر سال عمیق‌تر می‌شود؟ براساس قانون، هر نفر تنها مجاز به برداشت حدود چهار کیلوگرم چریش برای مصرف شخصی‌ است، اما امروزه برخی با وانت‌بارها از کوه پایین می‌آیند، کیسه‌کیسه چریش را روانه میدان‌های بار می‌کنند و به افرادی می‌فروشند که با ظاهری قانونی، حاصل تخریب طبیعت را در قفسه می‌گذارند. آموزش در این میان خلأ بزرگ است و بسیاری از مردم تصور می‌کنند برداشت گیاهان دارویی به مجوز نیاز ندارد، اما شاید به آنان نگفته اند که چریش فقط یک سبزی نیست، بخشی از زنجیره زندگی در دل طبیعت و کندن آن از ریشه، یعنی پایان آن گیاه برای همیشه است. مردمان بومی در برخی مناطق خراسان شمالی هنوز تلاش می‌کنند به اندازه نیاز خانواده برداشت کنند اما افراد غیربومی که بدون شناخت از زیست‌بوم منطقه پا به دامنه کوه‌ها می‌گذارند با ابزارهای تیز ریشه‌ها را بیرون می‌کشند، نه برای نان، که برای سود. این گونه است که ریشه‌های چریش یکی پس از دیگری خشک می‌شوند و با آن‌ها بخشی از هویت طبیعی و فرهنگی خراسان شمالی از بین می رود. چریش، فقط یک گیاه نیست؛ یکی از ۴۲۳ گونه گیاهی بومی استان است، بخشی از تنوع زیستی کم‌نظیر این سرزمین. ایران با داشتن ۱۱ اقلیم از ۱۳ اقلیم جهان و هشت هزار گونه گیاهی ۲ برابر قاره اروپا تنوع گیاهان دارویی دارد، اما آیا می‌دانیم که نابود کردن همین چریش کوچک، یعنی پاک‌کردن یک برگ از دفتر گرانبهای طبیعت ایران؟ کارشناسان منابع طبیعی بارها هشدار داده‌اند که اگر امروز چریش را از ریشه نچینیم، فردا آش چریشی باقی خواهد ماند و اگر امروز آموزش ندهیم، فردا کتاب‌های زیست‌محیطی‌مان پر از نام‌هایی خواهد بود که دیگر در طبیعت نیستند. فرسایش خاک، آلودگی محیط زیست و برهم‌خوردن تعادل زنجیره‌های غذایی، همه از پیامدهای همین بی‌توجهی‌هاست. چریش، مثل هر گیاه دیگری، حامل اطلاعات ژنتیکی‌ است؛ هر بوته‌اش می‌تواند بذر هزاران امکان باشد و نابودی چریش یعنی بستن در هزاران فرصت برای اصلاح محیط زیست است. امروز بیش از همیشه وقت آن است که چشم‌هایمان را به طبیعت بدوزیم، نه با نگاه طمع، که با چشمان احترام. چریش، این گیاه ساده می‌تواند ما را به یاد چیزی بزرگ‌تر بیندازد و این که طبیعت، میراث ماست و ما تنها امانت‌داران آن هستیم.