سریال «وحشی» به کارگردانی «هومن سیدی» با بازی «حواد عزتی»، «نگار جواهریان» و «علیرضا ثانی فر» چند هفته ای است که دوشنبه ها از شبکه نمایش خانگی پخش می شود و قسمت هفتم ان شب گذشته منتشر شد. به همین بهانه به سراغ بازی دو بازیگر اصلی مرد این سریال یعنی «جواد عزتی» و «علیرضا ثانیفر» رفتیم و بازی آن ها را بررسی کردیم؛ بازیگرانی که در ایفای نقش هایشان باصلابت و قدرتمتد حاضر شده اند.
جواد عزتی
جنس بازی «جواد عزتی» در سریال «وحشی» این روزها با تحسین زیادی روبهرو شده است. «عزتی» در نقش «داوود» ناخواسته مرتکب مرگ دو کودک میشود و چنان در انتقال احساس نگرانی، ترس، عذابوجدان و استیصال قدرتمند ظاهر میشود که مخاطبان با تمام وجود با او همراه میشوند. درست است که بخش مهمی از جذابیت سریال «وحشی» بهخاطر فیلمنامه و کارگردانی «هومن سیدی» است اما نمیتوان نقش «جواد عزتی» را در موفقیت این سریال به ویژه قسمت های ابتدایی آن نادیده گرفت.
بازی «جواد عزتی» را بارها در موقعیتهای پیچیدهای که کاراکترها در آن قرار میگیرند دیدهایم اما در «وحشی» نوعی از بازی را به نمایش گذاشته که پیشتر از او سراغ نداشتهایم. «جواد عزتی» در سریال «وحشی» ایفاگر نقش یک کارگر ساده کارخانه است. در دو قسمت ابتدایی او را با لباس فرم کارگران میبینیم و گه گاه با تیشرت سفید یا مشکی. در پایان قسمت دوم وقتی از بقیه کارگردان میخواهد با او به مراسم ختم بچههای نانوا بروند، پیراهن مشکی مردانه میپوشد و تا پایان هم همین پیراهن به تنش است. او بهطور کلی میتواند شمایل یک کارگر سختیکشیده را که دو ماه است حقوقی نگرفته است به نمایش بگذارد.
«داوود» کاراکتر اصلی سریال «وحشی» است؛ مردی که از ابتدا به عنوان شخصیتی آرام و مدافع صلح معرفی میشود اما در شرایطی که قصدش کمک به دو کودک است، ناخواسته باعث مرگ آن ها میشود. «داوود» درحالی که دستوپایش را گم کرده و نمیداند باید در این شرایط چهکار کند، پا به فرار میگذارد. مخاطبان همراه با این شخصیت متوجه بیگناهیاش میشوند اما مشخص است که هیچکسی دیگر حرفش را باور نمیکند. او دچار کابوس میشود و این دلهره و عذاب وجدان لحظهای آرامش نمیگذارد. «داوود» که در ابتدای سریال به جشن تولد یک دختربچه توجه نشان میدهد و از طرف پدرش برای او هدیه میخرد، به جایی میرسد که از ترس جانش کاتر بیخ گوش یک پیرمرد میگذارد و باز هم ناخواسته باعث مرگ یک انسان میشود. «داوود» نمونه بارز در اصطلاح در بدترین زمان ممکن در بدترین مکان ممکن بودن است. او مدام بد میآورد و مدام فرار میکند و مدام مرتکب جرم وحشتناکتری میشود.
«عزت»ی به همراه چند نابازیگر توانسته است چنان انرژی به سریال تزریق کند که به اصطلاح نفس مخاطبانش را بند بیاورد! آن چه درباره نقش «داوود» بیشتر از همه اهمیت دارد این است که مخاطبان بتوانند تا حد ممکن با کاراکتر همذاتپنداری و حس کنند مشکل او مشکل خودشان است و غم و اندوه و ناملایماتش را با تمام وجود درک کنند؛ دقیقاً کاری که «عزتی» با بازی در این نقش به طور کامل رقم زده است. ما عمق اضطراب، اندوه، استیصال و عذاب وجدان این شخصیت را درک میکنیم و به اندازه خود او هنگام تماشا، نفسمان بند میآید. «عزتی» پیشتر در فصل اول سریال «زخم کاری»، زمانی که برای اولین بار دست به قتل میزد، به چنین حالتی دچار میشد اما در آن سریال جایگاه «مالک» با «داوود» فرق داشت؛ قتلی که توسط «داوود» انجام میشود هیچ سود مالی ندارد و کاملاً ناخواسته است. «داوود» آه در بساط ندارد و میداند اگر گرفتار شود تمام زندگی خودش و پدر و مادرش سیاه میشود. برای همین هم جنس بازی «جواد عزتی» در این سریال متفاوت است. در تمام مدت او را در موضع ترس و پایینتر از جایگاه واقعیاش میبینیم. حتی زمانی که کناردست نوه 11 ساله پیرمرد قرار میگیرد نمیتواند به خودش مسلط باشد و میتوانیم ترسش را حس کنیم. او علاوه بر تغییر لحن صحبت کردن، با شیوه نگاه کردن و حتی نفسنفس زدنش کاری کرده است که حس کنیم سالهاست «داوود» را میشناسیم.
علیرضا ثانی فر
بازی «علیرضا ثانیفر» را پیشتر در سریالها و فیلمهای مختلف دیدهایم اما در نقش مسئول پرونده «داوود اشرف» در سریال «وحشی» شاهد وجهی جدید از بازیاش هستیم. او در همین چند قسمت حضورش در سریال توانسته است خودش را به عنوان یک بازپرس به مخاطبان ثابت کند. او شمایلی از یک بازپرس باتجربه و کاربلد درعینحال خونسرد را به نمایش گذاشته است. با توجه به این که «علیرضا ثانیفر» در نقش بازپرس پرونده کاراکتر «داوود اشرف» بازی کرده است، او را معمولاً با لباس رسمی میبینیم؛ پشت میز کارش پیرهن آستین بلند به تن دارد و در صحنه قتل با کتوشلوار؛ موقع نوشتن عینک به چشم میگذارد که چهرهاش جدیتر از قبل به نظر میرسد و به لحاظ ظاهری شباهتی به بازپرسهای سریالهای تلویزیونی ندارد. در قسمت چهارم سریال «وحشی»، پای «داوود اشرف» به زندان باز میشود و پیش از آن میبینیم که بازپرس پرونده مدام از او سوال میپرسد. «موحدی» از همان ابتدا طوری با «داوود» صحبت میکند انگار از مقصر بودن او مطمئن است. حتی وقتی به صحبتهای «نوید» درباره قتل بچهها توسط «داوود» مطمئن نیست هم طوری رفتار میکند که انگار مقصر خود اوست. تنها دفاعش از «داوود» این است که در نقطه پایانی «نوید» را تهدید میکند. آن چه درباره نقش «موحدی» اهمیت دارد، جدیت او در عین خونسردی است. وقتی «داوود» حرف میزند و از خودش دفاع میکند، «موحدی» سکوت میکند و درست وقتی مطمئنیم حرفهای «داوود» را پذیرفته طوری واکنش نشان میدهد که آب پاکی را روی دستهای او میریزد. در قسمت پنجم، یکی از عوامل مهم ایجاد هراس در سریال، وجود همین بازپرس است؛ طوری موقعیت را پیش میبرد و «داوود» را سوالپیچ میکند که نفس او را بند میآورد. «ثانیفر» نه ادا درمیآورد و نه سعی میکند برای نزدیک شدن به نقش بازپرس تلاش خاصی از خودش نشان دهد و آن قدر با نقش راحت است که بدون چون و چرا او را در این جایگاه میپذیریم. او معمولاً نگاهی از بالا به همه دارد. وقتی عینک روی چشم داشته باشد از بالای عینک نگاه میکند و با همان نگاهش کاری میکند طرف مقابل آچمز میشود و قدرت تکان خوردن نداشته باشد! مواقعی که صدایش را بالا میبرد، جو سنگین میشود و یک مرتبه همه سکوت میکنند. معمولاً حالت چهرهاش تغییر نمیکند اما خیلی وقتها در کمال خونسردی جملاتی میگوید که طرف مقابلش توانی برای دفاع پیدا نمیکند.
بعضی اوقات با همین جدیت، نشان میدهد که کوچکترین اعتمادی به «داوود» ندارد. مدام خطاب به داوود میگوید: «داری دروغ میگی اشرف»! حتی زمانهایی که با «داوود» همراهی میکند و نشان میدهد که دارد حرفهایش را باور کرده هم بلافاصله جدی میشود و میگوید: «مزه نریز آقا»! رفتارش با «نوید» کمسنوسال هم تفاوتی با دیگران ندارد. طوری با او جدی حرف میزند و با انگشت اشاره او را خطاب قرار میدهد و از زندان میترساند که همکارش هم به او معترض میشود. گرچه میگوید رفتارش پدرانه است اما چنین حالتی را منتقل نمیکند.