نکات جذاب فصل های قبلی سریال «پایتخت» 

۱۴سال روی آنتن

نویسنده:

مترجم:

​​​​​​​

«پایتخت» یکی از مهم ترین پدیده های تلویزیون در عرصه ساخت سریال کمدی است. سریالی که با وجود در حال پخش بودن هفتمین فصل آن هنوز جذاب است و حتی در بازپخش‌های مکرر هم چیزی از محبوبیتش کاسته نشده است. تا پیش از «پایتخت» هیچ‌وقت نمونه‌ای از سریال های تلویزیونی را در کشورمان سراغ نداشتیم که تا این حد در مرکز توجه باشد و استقبال بالا از آن باعث شود به فصل‌های جدید برسد. به بهانه پخش فصل هفتم سریال «پایتخت»، به نکات جذاب شش فصل قبلی این سریال که 14 سال است روی آنتن رفته پرداختیم. 
پایتخت 1 /  سال پخش: 1390
سیروس مقدم در زمان ساخت سریال صاحب نام بود و از آن سو می دانست چه کند که بیننده پای گیرنده بنشیند. او با دست گذاشتن روی چند بازیگر که آن زمان برای بازیگران تلویزیونی چندان شناخته شده نبودند اثری تولید کرد که به محبوبیت بسیار زیادی رسید. فصل اول مدت زمان زیادی را در علی‌آباد نگذراندند و بخش مهمی از ماجراها در مسیر به تهران و نقل مکان به خانه خریداری شده  در تهران و مشکلاتی که در مسیر به دست آوردن خانه با آن مواجه می‌شدند. در فصل اول، نقی به عنوان یک گچ کار ساختمانی ماهر معرفی می‌شود و ارسطو هم روی کامیون کار می‌کند. محور اصلی داستان در فصل اول روی بازی نقی، ارسطو، هما و باباپنجعلی بنا شده بود؛ خانواده‌ای که در روستای علی‌آباد شیرگاه زندگی می‌کردند. در این فصل در کنار چهره‌هایی مثل علیرضا خمسه، بازیگران کمتر شناخته شده اما باتبحر تئاتری کنار هم قرار گرفتند و از همین جا جذابیت کار را کلید زدند. تکه کلام‌های باباپنجعلی مثل «نهار نخوردم» یا تکه کلام «حساس نشو حساس نشو»ی ارسطو یا «رو به رشدی؟» نقی بسیار مورد توجه قرار گرفت.
پایتخت2 / سال پخش: 1392
سریال «پایتخت» در فصل دو پخته‌تر شد و این مسئله را می‌شد هم در جنس بازی‌ها و لهجه دید و هم ماجراها و سایر اجزا. در فصل دوم کماکان ماجراها در رابطه با دو شخصیت نقی و ارسطو شکل می‌گیرد. آن ها با هم مهربان هستند اما به مرور بینشان کل‌کل شکل می‌گیرد و بخش مهمی از درام و جذابیت سریال را باعث می‌شود. فصل دوم ماجرای اصلی درباره انتقال یک گنبد و گلدسته به روستایی در قشم بود. اکثر ماجراها در کامیون و میانه راه شکل می‌گرفت و خطه سرسبز شمال در این فیلم کم رنگ تر از سایر فصل‌ها بود.در فصل دوم ابتدا شاهد حضور کاراکتر برادر بهبود یا همان عموی بهتاش بودیم که نام کاراکترش «شیر افکن» بود و نقش آن را بهرام افشاری بازی می‌کرد. شخصیتی که پرونده‌اش در همان فصل دوم بسته شد. بازیگر نقش فهیمه، خواهر نقی در فصل دو به نسرین نصرتی رسد که هنوز هم می‌توان آن را یکی از محورهای اصلی و عوامل مهم جذابیت سریال دانست. در فصل دوم بهبود با بازی مهران احمدی و رحمت با بازی هومن حاجی‌عبدالهی به جمع شخصیت‌ها اضافه شدند؛ شخصیت‌هایی دلنشین که که در سری بعد هم جزو شخصیت های محوری باقی ماندند. بهرام افشاری هم اولین بار در این فصل به پایتخت اضافه شد. البته کاراکتر بهتاش هنوز شکل نگرفته بود و نقش دیگری داشت. نقی در کارگاه گنبد و گلدسته سازی مشغول به کار است و ارسطو هم کماکان روی کامیونش کار می‌کند. «پایتخت» بار دیگر پدیده تلویزیون در نوروز ۹۲ لقب گرفت. هنوز چند قسمت از سریال نگذشته بود که تکه‌کلام‌های آن باز هم میان مردم باب شد؛ تکه‌کلام‌هایی مثل «مسیج مسیج»، «الکی می‌گه» و «سوال، آیا این کار درستی است؟». 
پایتخت 3 /  سال پخش: 1393
استقبال مخاطبان برای دیدار با پایتختی‌ها بعد از پخش سری دوم دو چندان شد. با این که ابتدا شایعه‌هایی درباره ساخته نشدن این فصل جدید برای نوروز 93 به گوش می‌رسید اما بالاخره تولید شد و یک اتفاق ویژه نام گرفت. یکی از جذابترین بخش‌های «پایتخت3» همان عروسی ارسطو است که در آن سقف سوراخ می‌شود و مهمانان مجلس عروسی آسیب می‌بینند. بهبود مشکل ستون فقرات پیدا می‌کند و در همه حال مجبور است دراز بکشد و اوس‌موسی هم دست‌هایش تا کتف توی گچ رفته. در این فصل ماجرای کشتی گرفتن نقی هم یکی از مسائل اصلی است و همچنین علاقه ارسطو به چوچان و انتظارش برای بازگشت او. نقی بعد از ریختن سقف خانه‌اش و شکست در کشتی افسردگی می‌گیرد و خانه نشین می‌شود، ارسطو هم کامیون ترانزیت دارد.در این فصل همه شخصیت‌ها محبوب شدند و از آن سو شخصیت جدید بهبود با بازی مهران احمدی نگاه‌ها را به سمت خود جلب کرد. اوس موسی با بازی هدایت هاشمی هم بر جذابیت این فصل افزود. ارسطو با عبارات «وات تو دو، وات نات تو دو» مورد توجه قرار گرفت و تکه کلام «فدایی داری» نقی هم توانست سر زبان‌ها بیفتد.
پایتخت4 / سال پخش: 1394
در سه فصل عادت کرده بودیم پایتخت را در نوروز و در ۱۵ قسمت ببینیم اما  این بار فضای سریال تغییر کرد و تعداد قسمت‌هایش بالا رفت. با این حال بازهم پایتخت ۴ مورد توجه قرار گرفت. اگرچه از نظر کیفی به پای فصل سوم نمی رسید اما به عنوان یک اثر مستقل توانست مخاطبان را راضی نگه دارد. مرگ چوچان و عزاداری طولانی‌مدت ارسطو و نقی باعث شد آن ها را در ابتدای سریال با گریم متفاوت ببینیم. ماجرای رفتن هما به شورای شهر و ساخت و ساز غیرقانونی خانواده دور از چشم او از جمله نکات مهم این فصل بود. نقی بیکار بود و ارسطو هم از کامیونش را به راننده داده بود و از این طریق امرارمعاش می‌کرد. در فصل چهار بهبود غایب بود و شخصیت بائو با بازی محمدرضا علیمردانی به داستان اضافه شد. حضور علیمردانی کیفیت سریال را بالاتر برد و باعث شد بیننده ها با یک شخصیت جدید آشنا شوند. شخصیت خاله هم دیگر ابزاری بود که بر گرمای سریال افزود. ارسطو در فراغ چوچان، دائم از این عبارات استفاده می‌کرد: «زنم بود، پاره تنم بود» ، «عروسک چینی من»!
پایتخت 5/ سال پخش: 1397
سرنوشت پخته ترین نمونه از پایتخت را در فصل پنجم شاهد بودیم؛ سریالی که با همراهی سازمان اوج ساخته شد و حال‌وهوای کاملاً متفاوتی با سایر فصل‌ها داشت. قصه از علی‌آباد شروع می‌شود، به تهران می‌رسد، در ترکیه ادامه پیدا می‌کند و می‌رسد به فضای جنگ‌زده سوریه. از همان قسمت اول کلی داستان روایت شد؛ از ماجرای حضور ترامپ در مراسم ختنه‌سوران گرفته تا سفر آن ها به ترکیه و بالن‌سواری و مواجهه با داعش. سریال با ظرافت و بدون شعار زدگی مواجهه با پدیده داعش را به تصویر می‌کشد با این حال حتی در قسمت هایی که داستان در میان داعشی ها می گذشت، جذاب بود و به اندازه کافی شوخی داشت. نقی به عنوان نگهبان شب در یک فروشگاه زنجیره‌ای مشغول به کار است و ارسطو هم بوتیک زده و پوشاک می‌فروشد.از جمله اتفاق‌های مهم فصل پنج حضور بهرام افشاری در نقش بهتاش است؛ کاراکتری که نماینده نسل جوان است و کل‌کل‌هایش با نقش و فهیمه جزو اتفاق‌های جذاب این فصل به حساب می‌آید. تکه کلام‌های بهتاش از جمله «ای خدا» بسیار مورد توجه قرار گرفت.
پایتخت 6/ سال پخش: 1399
سریال «پایتخت ۶» در شرایطی ساخته شد که به خاطر شیوع کرونا همه در قرنطینه بودند به همین دلیل هم امکان تولید تمام بخش‌های آن وجود نداشت و بخش پایانی در موقعیت دیگری تولید شد. با فوت کاراکتر باباپنجعلی، علیرضا خمسه از جمع بازیگران پایتخت بیرون رفت. بهتاش دروازه‌بان فوتبال نساجی مازندران شد و به خاطر یک پیشنهاد شغلی بی‌نظیر همه را به تهران آورد. حج رفتن نقی و بادیگارد شدنش هم ماجراهای جذاب دیگری را رقم زد. این سریال در دو قسمت اول خود شوخی و کنایه‌های سیاسی زیادی داشت و این قضایا بود که گفته شد سانسورهایی در برخی قسمت‌ها اعمال شده است. در نهایت سکانس پایانی این سریال و موتورسواری رحمت و نامزدش باعث ایجاد حواشی زیادی شد و به جایی رسید که عوامل قید تولید ادامه آن را زدند تا بالاخره بعد از سال‌ها مجددا آن را جلوی دوربین ببرند. در فصل ششم نقی به عنوان راننده نماینده مجلس مشغول به کار بود و ارسطو هم تازه از زندان آزاد شده بود و دنبال کار می‌گشت که در نهایت کارش به جا به جایی مواد مخدر منجر شد. کاراکتر «مالکی» با بازی امیر سیدزاده که نماینده مجلس بود در این فصل به داستان اضافه شد. کل کل‌های او با نقی از جمله اتفاقات جالب فصل ششم بود. در این فصل هم چنین از شخصیت دختر «محمود نقاش» که نقی پیش از هما خواستگاری او رفته بود رونمایی شد. بازگشت بهبود فریبا بعد از دو فصل غیبت و همچنین حذف بابا پنجعلی از دیگر اتفاقات فصل ششم بود. نقی معمولاً از تکه کلام «شه» استفاده می‌کرد و ارسطو هم از تکه کلام «ببین گل». فصل هفتم پایتخت یکی از طولانی‌ترین فصول این سریال است که پخش آن از دوشنبه چهارم فروردین ۱۴۰۴ روی آنتن رفته است و هم چنان ادامه دارد.
10 شماره آخر
پربازدیدترین اخبار